بــَـــرق چـــــــــآدر مشکـــــے ...

ساخت وبلاگ

دلم چادر نشین

صحرای عطر توست

سالی یکبار هم که شده چادرسرت کن

منظره ی خسوف

هرسال تماشائیست

ماه من !

بوی زنانه ات

آغوش خیالم را

فرو می ریزد

تو نگاه می کنی

من تاکستانی می شوم

پر از خوشه های شراب

باد كه می وزد،

قامت تو در پيراهنت،

موج بر می دارد

و من دلم می لرزد.

وقتی كه باران می بارد،

كوچه از تو پر می شود،

حياط رنگ ياس می گيرد،

و درخت به شكل تو می شود

وقتی که پاهایت را توی کوچه گذاشتی

دست‌هایم به نسیم چادرت خورد،

قدم‌های تو را بوییدم،

بوی یاس می‌داد

و خاک در آن مسیر به رنگ ستاره بود.

دلم را دوست دارم

وقتی تو دوستش داری.

آیا اعتراف کنم

هرگز هیچ‌ کسی را مثل تو دوست نداشتم ؟

و آیا بگویم

هرگز کسی را مثل تو دوست نخواهم داشت ؟

بايد كسی بيايد،

عشق را

و اشك و مهتاب را

قرآن را

و آيه هايش را با فهم نو بخواند

- با فهم جديدی از آب و خاك -

بايد كسی بيايد،

باران را و خورشيد را

در شب و در باد تدريس كند.

بايد كسی بيايد،

زن را

و نماز را

و حجم نياز را دوباره بنويسد.

گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 194 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 2:40