تو را باید یک نفس بویید

ساخت وبلاگ

"با تو بودن را دوست دارم"

 

به خدا نوشتم ...

نسیم نوزد!

ماه تاب‌ نتابد!

ستاره ها ندرخشند!

مرغ سحر نخواند!

چشمه نجوشد!

و یاس های باغچه عطر نیفشانن

به خدا نوشتم...

صدای پایش در کوچه نپیچد!

خورشید راه فردا را‌ گم ‌کند!

و جهان بایستد از حرکت!

خدا پاسخ داد

تو پنجره را برایم باز بگذار

تا خلقت عشق را تماشا‌ کنم...

باقی اش با من!

امشب با خیال تو ...

در این ‌پیراهن عشق را خلق میکنم!

باقی اش با خدا!

چشم هایم را که بستم

عطر بهشت مرا برد به ...

جایی که گناه متولد نمی شد!

پر از بوسه و نگاه های عاشقانه

جایی که هرم یک نفس تنم را تب دار می کرد

لبالب از ستاره، رنگین کمان و باران!

جایی که باید گم شد به امید پیدا نشدن

خنکای نسیم که پلکهایم را بوسید

و چشم هایم را باز کرد

دیدم بهشت تویی

که در آغوشم گرفته ای بخوابم!

رو به نماز شکر ایستادم

قنوتم که عطر تنت را به خدا پیشکش کرد

کسی با صدای تو آرام در گوشم گفت:

خوب خوابیدی عشق من؟!

 

گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 206 تاريخ : چهارشنبه 22 آبان 1398 ساعت: 15:36