مسیحای من

ساخت وبلاگ

کسی رو دارین اینجوری نگاتون کنه؟

و‌ عشق!!

هرگز آن چیزی نبود که می گفتند

بهتر بود.‌‌...!!!

دلم میخواست

چیز محکمی به او بگویم

که بداند چقدر دوستش دارم

گفتم: تو مسیح منی!

تو بارون تندی بودی که به شیشه میزد.

من ریشه دادم.

جوونه زدم.

سبز شدم.

من برگشتم به زنده بودن...

با نوای تو شور گرفتم

پرواز کردم

و تمام عاشقان جهان را بیدار کردم

کنار خدا ایستادم

بالای بالا

تمام قدیسان جهان را مست کردم

رقصاندم

و رقصیدم

و باز بالا رفتم

آنجا که خدا نبود

و آنجا فقط تو بودی

و من بودم.

تو را

از برگه های سفید شروع کردم

تو

به نام خدای من بودی.
 

گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 206 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:27